1 ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد این توبه به امید شکستن نتوان کرد
2 هر سایه مژگان تو صیاد غزالی است در دیده ما سرمه جستن نتوان کرد
3 برخاسته اشکم به صف آرایی مژگان در بزم تو تکلیف نشستن نتوان کرد
4 تا زهد اسیر تو قدح نوش برآمد جز زمزمه توبه شکستن نتوان کرد
دیدگاهها **