- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ترک سرمست تو خون دل ما میریزد بیگنه خون دل خسته چرا میریزد
2 مردم دیدهٔ دریا دل گوهر پاشم هرچه دارد همه در پای شما میریزد
3 تا صبا میزند از چین سر زلف تو دم نافههای ختن از باد هوا میریزد
4 سنبلت پای دل پیر و جوان میبندد نرگست خون دل شاه و گدا میریزد
5 چون تو در طرف چمن میروی ای آب حیات در چمن برگ گل از روی حیا میریزد
6 در گذر دامن تو خاک چمن مشکین کرد یا مگر غالیه از جیب صبا میریزد
7 دست ساقی به صبوحی ز پی دفع خمار می صافی است که در جام صفا میریزد
8 تا بگیرد خُتَنَت را به خطا لشکر زنگ چین زلف سیهت مشک خطا میریزد
9 طبع حیدر ز هوداری تو دریایی است ورنه این گوهر معنی ز کجا میریزد؟