ترک گندم گون من هر دم از اوحدی مراغه‌ای غزل 98

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

ترک گندم گون من هر دم به جنگی دیگرست

1 ترک گندم گون من هر دم به جنگی دیگرست روی او را هر زمان حسنی و رنگی دیگرست

2 تنگهای شکر مصری بسی دیدیم، لیک شکر شیرین دهان او ز تنگی دیگرست

3 از میان دلبران شنگ و گل رویان شوخ یار ما را می‌رسد، شوخی و شنگی دیگرست

4 بیدلان خسته را زان زلفهای چون رسن هر زمان در گردن دل پالهنگی دیگرست

5 بی‌وفا خواند مرا خود پیش ازین در عشق او نام من بد گشته بود، این نیز ننگی دیگرست

6 چون بگویم: صلح کن، گوید: بگیرم در کنار راستی صلحی چنین بنیاد جنگی دیگرست

7 ای نصیحت‌گو،دمی چنگ از گریبانم بدار کین زمانم دامن خاطر به چنگی دیگرست

8 از کمان ابروی آن تیر بالا هر نفس اوحدی را در دل مسکین خدنگی دیگرست

9 پیش ازین سنگی ز راه خویش اگر بر می‌گرفت این زمان نتوان، که دستش زیر سنگی دیگرست

عکس نوشته
کامنت
comment