- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ترک گندم گون من هر دم به جنگی دیگرست روی او را هر زمان حسنی و رنگی دیگرست
2 تنگهای شکر مصری بسی دیدیم، لیک شکر شیرین دهان او ز تنگی دیگرست
3 از میان دلبران شنگ و گل رویان شوخ یار ما را میرسد، شوخی و شنگی دیگرست
4 بیدلان خسته را زان زلفهای چون رسن هر زمان در گردن دل پالهنگی دیگرست
5 بیوفا خواند مرا خود پیش ازین در عشق او نام من بد گشته بود، این نیز ننگی دیگرست
6 چون بگویم: صلح کن، گوید: بگیرم در کنار راستی صلحی چنین بنیاد جنگی دیگرست
7 ای نصیحتگو،دمی چنگ از گریبانم بدار کین زمانم دامن خاطر به چنگی دیگرست
8 از کمان ابروی آن تیر بالا هر نفس اوحدی را در دل مسکین خدنگی دیگرست
9 پیش ازین سنگی ز راه خویش اگر بر میگرفت این زمان نتوان، که دستش زیر سنگی دیگرست