ترک من جانب صحرا از بابافغانی شیرازی غزل 110

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

ترک من جانب صحرا پی نخجیر شدست

1 ترک من جانب صحرا پی نخجیر شدست هر سر موی دگر بر تن من تیر شدست

2 در دلش هست که چون آب خورد خون مرا گرچه با من بزبان چون شکر و شیر شدست

3 بچه انگیز فرود آورم آن شاهسوار چکنم کار من از چاره و تدبیر شدست

4 آنچنان کز همه آن ترک سرآمد بجمال در جهانداری و لشکرشکنی شیر شدست

5 نگسلد یکسر مو مهر خیالت ز دلم آه از این رشته ی زنار که زنجیر شدست

6 همه را سوختی آن لحظه که بر بام شدی آفتاب تو بیک جلوه جهانگیر شدست

7 شعله ی آه فغانی نگر و حال مپرس کز لب تشنه ی او قوت تقریر شدست

عکس نوشته
کامنت
comment