- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ترک من تیغ به کف ، بر زده دامن برخاست جان فدایش که به خون ریختن من برخاست
2 میکشیدند ملایک همه چون سرمه به چشم هر غباری که ترا از سم توسن برخاست
3 خرمن مشک چو بر دور مهت ظاهر شد دود از جان من سوخته خرمن برخاست
4 وحشی سوخته را بستر سنجاب نمود هر سحرگه که ز خاکستر گلشن برخاست