ترک من تیغ به کف ، بر زده دامن از وحشی بافقی غزل 48

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

ترک من تیغ به کف ، بر زده دامن برخاست

1 ترک من تیغ به کف ، بر زده دامن برخاست جان فدایش که به خون ریختن من برخاست

2 می‌کشیدند ملایک همه چون سرمه به چشم هر غباری که ترا از سم توسن برخاست

3 خرمن مشک چو بر دور مهت ظاهر شد دود از جان من سوخته خرمن برخاست

4 وحشی سوخته را بستر سنجاب نمود هر سحرگه که ز خاکستر گلشن برخاست

عکس نوشته
کامنت
comment