-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ترک من چون لاله برگ عیش در صحرا کشید سایبان زد بر کنار سبزه و صهبا کشید
2 هر کجا کان دانهٔ در کشتی می برگرفت رند درد آشام او زانو زد و دریا کشید
3 آه ازان دم کز سر مستی بعاشق جام داد وانگه از عین عنایت منتظر شد تا کشید
4 آندم از جان دست افشاندم که در گلگشت باغ آستین بر زد بناز و پیرهن بالا کشید
5 عشق چون بر لوح هستی قرعه ی توفیق زد دیگران را ترک فرمود و رقم بر ما کشید
6 می توان گفت که نتوان یافت درصد جام زهر آنقدر تلخی که فرهاد از کف خارا کشید
7 رفت عاشق هچنان لب تشنه از مجلس برون وز حریفان مزور پیشه منتها کشید
8 هست در محشر فغانی را کلید باغ خلد یک به یک پیکان که در عشق از دل شیدا کشید