حقه لعل لبش صد درد دارد از فضولی بغدادی غزل 119

فضولی بغدادی

آثار فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

حقه لعل لبش صد درد دارد در علاج

1 حقه لعل لبش صد درد دارد در علاج او ز ما مستغنی و ما را باو صد احتیاج

2 مه بمحمل می رود منزل بمنزل غالبا ز آفتاب عارضت دارد تغیر در مزاج

3 عکس خالت هست در لوح بیاض دیده ام خوش نماتر ز ابنوسی کان بود پیوند عاج

4 سینه ام بشکاف و چشمم را بخونریزی در آر کار شاهانست فتح ملک تعیین خراج

5 کرده ام پنهان غم دل را ز خوف قطع سر می کند تاجر متاع خود نهان از بیم باج

6 رونق از عکس خطت دارد بیاض چشم من هست این روشن که سیم از سکه می‌گردد رواج

7 رفعت از خواهی فضولی چون فلک بی قید باش بر زمین زن گر ز خورشیدت بود بر فرق تاج

عکس نوشته
کامنت
comment