لب لعل تو می‌ فروشی از ملک‌الشعرا بهار غزل 321

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

لب لعل تو می‌ فروشی کرد

1 لب لعل تو می‌ فروشی کرد چشم مست تو باده‌نوشی کرد

2 این خطاها چو دید حاجب حسن زان خط سبز پرده‌پوشی کرد

3 چه پراکنده گفت زلف‌، که دوش خم شد و با تو سر به گوشی کرد

4 راز دل با لبت نگفته‌، خطت سر برآورد وتیزهوشی کرد

5 عاقبت سست گردد اندر هجر هرکه با عشق سخت کوشی کرد

6 خار، هر سرزنش که کرد، بهار غنچهٔ تنگ‌دل خموشی کرد

عکس نوشته
کامنت
comment