لعل لبش داد از جلال الدین محمد مولوی غزل 257

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

لعل لبش داد کنون مر مرا

1 لعل لبش داد کنون مر مرا آنچ تو را لعل کند مر مرا

2 گلبن خندان به دل و جان بگفت برگ منت هست به گلشن برآ

3 گر نخریدست جهان را ز غم مژده چرا داد خدا کاشتری

4 در بن خانه‌ست جهان تنگ و منگ زود برآیید به بام سرا

5 صورت اقبال شکرریز گفت شکر چو کم نیست شکایت چرا

6 ساغر بر دست خرامان رسید فخر من و فخر همه ماورا

7 جام مباح آمد هین نوش کن با زره از غابر و از ماجرا

8 ساغر اول چو دود بر سرت سجده کند عقل جنون تو را

9 فاش مکن فاش تو اسرار عرش در سخنی زاده ز تحت الثری

عکس نوشته
کامنت
comment