1 سر کویت بتا چند آیم و شم ز وصلت بی نوا چند آیم و شم
2 بکویت تا ببیند دیده رویت نترسی از خدا چند آیم و شم
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 نمیدانم که رازم با که واجم غم و سوز وگدازم با که واجم
2 چه واجم هر که ذونه میکره فاش دگر راز و نیازم با که واجم
1 زهجرانت هزار اندیشه دیرم همیشه زهر غم در شیشه دیرم
2 ز نا سازی بخت و گردش چرخ فغان و آه و زاری پیشه دیرم
1 به کس درد دل مو واتنی نه که سنگ از آسمون انداتنی نه
2 بمو واجن که ترک یار خود که کسیس یارم که ترکش واتنی نه
1 چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی که یکسر مهربانی دردسر بی
2 اگر مجنون دل شوریدهای داشت دل لیلی از آن شوریده تر بی
1 اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که این چون است و آن چون
2 یکی را میدهی صد ناز و نعمت یکی را نان جو آلوده در خون
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به