- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کرد رجعت بروم باز آمد رفت چون کبک و همچو باز آمد
2 قطره اش چون فزود دریا شد بود عالی ز عشق اعلی شد
3 چون چنین شد مگو نیافت ورا کانچه می جست شد بر او پیدا
4 مطربان را بخواند از سراو بی سر و پا ببام و بر در او
5 میزد افغان قوی ببانگ و خروش بحر عشقش از او بموج و بجوش
6 حیرت خلق شد در آن افزون کاین چه شور است و این چگونه جنون
7 بیقراریش از غم هجران بیشتر گشته زاند م هجران
8 همه از عکس او شده مجنون هیچکس را نمانده صبر و سکون
9 پیر و برنا چو ذره ها رقصان پیش آن آفتاب عشق از جان
10 گشت در چشم سرد هر آئین همه را عشق و عاشقی شد دین
11