کرد رجعت بروم باز آمد از سلطان ولد ولدنامه 37

سلطان ولد

آثار سلطان ولد

سلطان ولد

کرد رجعت بروم باز آمد

1 کرد رجعت بروم باز آمد رفت چون کبک و همچو باز آمد

2 قطره اش چون فزود دریا شد بود عالی ز عشق اعلی شد

3 چون چنین شد مگو نیافت ورا کانچه می جست شد بر او پیدا

4 مطربان را بخواند از سراو بی سر و پا ببام و بر در او

5 میزد افغان قوی ببانگ و خروش بحر عشقش از او بموج و بجوش

6 حیرت خلق شد در آن افزون کاین چه شور است و این چگونه جنون

7 بیقراریش از غم هجران بیشتر گشته زاند م هجران

8 همه از عکس او شده مجنون هیچکس را نمانده صبر و سکون

9 پیر و برنا چو ذره ها رقصان پیش آن آفتاب عشق از جان

10 گشت در چشم سرد هر آئین همه را عشق و عاشقی شد دین

11

عکس نوشته
کامنت
comment