- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کرد عشق ای خون دل در کوی او رسوا مرا جامه پوشان که نشناسد کسی آنجا مرا
2 چند در کوی تو باشد همنشین من رقیب برق آهم کاش یا او را بسوزد یا مرا
3 کلخنی شد منزلم بی آتش رخسار او عاقبت بنشاند بر خاک سیه سودا مرا
4 وعده قتلم نمی یابد وفایی زان پری این تغافل می کشد امروز یا فردا مرا
5 یار شمع مجلس هر بی سر و پا می شود چون نسوزد آتش غیرت ز سر تا پا مرا
6 شمع هم می گرید از بی همنشینی شام غم نی همین کشتست درد بی کسی تنها مرا
7 ترک ذوق عاشقی کردم فضولی بعد ازین نی مرا ذوقیست دنیا را نه از دنیا مرا