🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی
سنایی غزنوی

کرد نوروز چو بتخانه از سنایی غزنوی قصیده 133

قصیده 133 ام از 1794 قصاید

کرد نوروز چو بتخانه چمن

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36

1 کرد نوروز چو بتخانه چمن از جمال بت و بالای شمن

2 شد چو روی صنمان لالهٔ لعل شد چو پشت شمنان شاخ سمن

3 آفتاب حمل آن گه بنمود ثور کردار به ما نجم پرن

4 از گریبان شکوفه بادام پر ستاره‌ست جهان را دامن

5 هم کنون غنچهٔ پیکان کردار کند از سحر ز بیجاده مجن

6 باغ شد چون رخ شاهان ز کمال شاخ چون زلف عروسان ز شکن

7 مرغ نالید به گلبن ز فنون باد بیزاست درختان ز فنن

8 ابر چون خامهٔ خواجه به سخا چون دل خواجه بیاراست چمن

9 خواجه اسعد که عطای ملکش داد خلق حسن و خلق حسن

10 آنکه تا سیرت او شامل شد خصلت سیئه بگذاشت وطن

11 آنکه تا بخشش او جای گرفت رخت برداشت ز دل رنج و حزن

12 پیش یک نکتهٔ آن دریا دل شد چو خرمهره همه در عدن

13 علمها دارد سرمایهٔ جان کارها داند پیرایهٔ تن

14 نکتهٔ رایش اگر شمع شود بودش دایرهٔ شمس لگن

15 ذرهٔ خلقش اگر نشر شود یاد نارد کسی از مشک ختن

16 گر رسد مادهٔ عونش به عروق روح محروم نشیند ز شجن

17 ور وزد شمت هرمش به دماغ دیده معزول بماند ز وسن

18 شادباش ای سخن از دو لب تو همچو در عدن از لعل یمن

19 به سخن چونت ستایم بر آنک مدح تو بیشتر آمد ز سخن

20 گردن عالمی از بخشش زر کردی آراسته تو از شکر و منن

21 خاصه از جود تو دارد پدرم طوقی از منت اندر گردن

22 همه مهر تو نگارد به روان همه مدح تو سراید به دهن

23 از بسی شکر که گفتی ز تو او عاشق خاک درت بودم من

24 لیکن از دیده بنامیزد باز بیش از آنست که بردم به تو ظن

25 من چو جانی‌ام نزدیک پدر جان او باز مرا همچو بدن

26 پدرم تا که رضای تو خرد جانی آورد به نزد تو ثمن

27 بنگر ای جان که اوصاف توتا چه درافشانده ز دریای فطن

28 تا نگویی تو مها کین پسرک دردی آورد هم از اول دن

29 کاین چراغی که برافروخته‌اند گر ز سعی تو بیابد روغن

30 تو ببینی که به یک ماه چو ماه کند از مهر تو عالم روشن

31 پسری داری هم نام رهی از تو می خدمت او جویم من

32 زان که نیکو کند از همنامی خدمت خواجه حسن بنده حسن

33 تا بود کندی خنجر ز سنان تا بود تیزی خنجر ز فسن

34 باد بنیاد ولی تو جنان باد بنگاه عدوی تو دمن

35 شاخ سعد از طرف بخت برآر بیخ نحس از چمن عمر بکن

36 رایت ناصح چون تیغ بدار گردن دشمن چون شمع بزن

سنایی غزنوی از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر کرد نوروز چو بتخانه چمن قصیده 133 ام از 1794 قصاید در دیوان اشعار سنایی غزنوی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر کرد نوروز چو بتخانه چمن

شاعر شعر کرد نوروز چو بتخانه چمن چه کسی است ؟

شاعر شعر کرد نوروز چو بتخانه چمن سنایی غزنوی می باشد.

شعر کرد نوروز چو بتخانه چمن در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر کرد نوروز چو بتخانه چمن چیست ؟

قالب شعر کرد نوروز چو بتخانه چمن قصیده است

سبک شعر کرد نوروز چو بتخانه چمن چیست ؟

سبک شعر کرد نوروز چو بتخانه چمن سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر کرد نوروز چو بتخانه چمن چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
سنایی غزنوی

کرد نوروز چو بتخانه از سنایی غزنوی قصیده 133

قصیده 133 ام از 1794 قصاید
بنر