- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کرد درویشی ز درویشی سؤال کارزویت چیست ای درویش حال
2 گفت از ملک دو عالم خشک و تر ناچخی میبایدم اما دو سر
3 تا بیک سر وارهانم خویش را وز دگر سر خواجهٔ درویش را
4 تا چونه تو باشی و نه من پدید حق شود بی ننگ ما روشن پدید
5 تادرین حضرت خودی میماندت صد جهان پر بدی میماندت
6 زنکه گر موئی بماند از خودیت هفت دوزخ پر برآید از بدیت