پروین اعتصامی

پروین اعتصامی

پروین اعتصامی
پروین اعتصامی

کرد آسیا ز آب، سحرگاه از پروین اعتصامی قطعه‌ 106

قطعه‌ 106 ام از 223 مثنویات، تمثیلات و مقطعات

کرد آسیا ز آب، سحرگاه باز خواست

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28

1 کرد آسیا ز آب، سحرگاه باز خواست کای خودپسند، با منت این بدسری چراست

2 از چیره‌دستی تو، مرا صبر و تاب رفت از خیره گشتن تو، مرا وزن و قدر کاست

3 هر روز، قسمتی ز تنم خاک میشود وان خاک، چون نسیم بمن بگذرد، هباست

4 آسوده‌اند کارگران جمله، وقت شب چون من که دیده‌ای که شب و روز مبتلاست

5 گردیدن است کار من، از ابتدای کار آگه نیم کزین همه گردش، چه مدعاست

6 فرسودن من از تو بدینسان، شگفت نیست این چشمهٔ فساد، ندانستم از کجاست

7 زان پیشتر که سوده شوم پاک، باز گرد شاید که بازگشت تو، این درد را دواست

8 با این خوشی، چرا به ستم خوی کرده‌ای آلودگی، چگونه درین پاکی و صفاست

9 در دل هر آنچه از تو نهفتم، شکستگی است بر من هر آنچه از تو رسد، خواری و جفاست

10 بیهوده چند عرصه بمن تنگ میکنی بهر گذشتن تو بصحرا، هزار جاست

11 خندید آب، کین ره و رسم از من و تو نیست ما رهرویم و قائد تقدیر، رهنماست

12 من از تو تیره‌روزترم، تنگدل مباش بس فتنه‌ها که با تو نه و با من آشناست

13 لرزیده‌ام همیشه ز هر باد و هر نسیم هرگز نگفته‌ام که سموم است یا صباست

14 از کوه و آفتاب، بسی لطمه خورده‌ام بر حالم، این پریشی و افتادگی گواست

15 همواره جود کردم و چیزی نخواستم طبعم غنی و دوستیم خالی از ریاست

16 بس شاخه کز فتادگیم بر فراشت سر بس غنچه کز فروغ منش رونق و ضیاست

17 ز الودگی، هر آنچه رسیدست شسته‌ام گر حله یمانی و گر کهنه بوریاست

18 از رود و دشت و دره گذشتیم هزار سال با من نگفت هیچکسی، کاین چه ماجراست

19 هر قطره‌ام که باد پراکنده میکند آن قطره گاه در زمی و گاه در سماست

20 سر گشته‌ام چو گوی، ز روزی که زاده‌ام سرگشته دیده‌اید که او را نه سر، نه پاست

21 از کار خویش، خستگیم نیست، زان سبب کاز من همیشه باغ و چمن را گل و گیاست

22 قدر تو آن بود که کنی آرد، گندمی ور نه بکوهسار، بسی سنگ بی‌بهاست

23 گر رنج میکشیم چه غم، زانکه خلق را آسودگی و خوشدلی از آب و نان ماست

24 آبم من، ار بخار شوم در چمن، خوش است سنگی تو، گر که کار کنی بشکنی رواست

25 چون کار هر کسی به سزاوار داده‌اند از کارگاه دهر، همین کارمان سزاست

26 با عزم خویش، هیچیک این ره نمیرویم کشتی، مبرهن است که محتاج ناخداست

27 در زحمتیم هر دو ز سختی و رنج، لیک هر چ آن بما کنند، نه از ما، نه از شماست

28 از ما چه صلح خیزد و جنگ، این چه فکر تست در دست دیگریست، گر آ ب و گر آسیاست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر کرد آسیا ز آب، سحرگاه باز خواست

شاعر شعر کرد آسیا ز آب، سحرگاه باز خواست چه کسی است ؟

شاعر شعر کرد آسیا ز آب، سحرگاه باز خواست پروین اعتصامی می باشد.

شعر کرد آسیا ز آب، سحرگاه باز خواست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر کرد آسیا ز آب، سحرگاه باز خواست چیست ؟

قالب شعر کرد آسیا ز آب، سحرگاه باز خواست قطعه‌ است

مضمون اصلی شعر کرد آسیا ز آب، سحرگاه باز خواست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
پروین اعتصامی

کرد آسیا ز آب، سحرگاه از پروین اعتصامی قطعه‌ 106

قطعه‌ 106 ام از 223 مثنویات، تمثیلات و مقطعات
بنر