نفس از سنایی غزنوی حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 13

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

نفس کو مر ترا چو جان دارست

1 نفس کو مر ترا چو جان دارست بی‌ تو در جسم تو بسی کارست

2 گرچه آن پنج شحنه بی‌کارند سه وکیل از درونت بیدارند

3 آن کند هضم و این کند قسمت آن برد ثفل و این نهد نعمت

4 آن نماید ره این کند تدبیر این شود حافظ آن کند تعبیر

5 آن نبینی که چون به خواب شوی فارغ از زحمت و عذاب شوی

6 از برای فراغت و خوابت وز برای صلاح و اسبابت

7 اندرین خاکدان ز آتش و باد ز آب روی تو برد خاک نژاد

8 تا ترا بر سریر سرِّ خرد بنشاند ز بهرِ راحت خود

9 تو بر آسوده و خرد بر کار تو بخفته درونت او بیدار

عکس نوشته
کامنت
comment