- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نفس کو مر ترا چو جان دارست بی تو در جسم تو بسی کارست
2 گرچه آن پنج شحنه بیکارند سه وکیل از درونت بیدارند
3 آن کند هضم و این کند قسمت آن برد ثفل و این نهد نعمت
4 آن نماید ره این کند تدبیر این شود حافظ آن کند تعبیر
5 آن نبینی که چون به خواب شوی فارغ از زحمت و عذاب شوی
6 از برای فراغت و خوابت وز برای صلاح و اسبابت
7 اندرین خاکدان ز آتش و باد ز آب روی تو برد خاک نژاد
8 تا ترا بر سریر سرِّ خرد بنشاند ز بهرِ راحت خود
9 تو بر آسوده و خرد بر کار تو بخفته درونت او بیدار