- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کوهکن بر یاد شیرین و لب جان پرورش جان شیرین داد و غیر از تیشه نامد بر سرش
2 آنکه مشت استخوانی بود بگذر سوی او تا ببینی ز آتش هجران کفن خاکسترش
3 جمله از خاک درش خیزند روز رستخیز بسکه بیماران غم مردند بر خاک درش
4 دست برخنجر خرامان میرود آن ترک مست مانده چشم حسرت خلقی به دست و خنجرش
5 فکر زلفت از سر وحشی سر مویی نرفت گر چه مویی گشت از زلف تو جسم لاغرش