ای زده در مشک ناب صد گره و بند از جلال عضد غزل 107

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

ای زده در مشک ناب صد گره و بند

1 ای زده در مشک ناب صد گره و بند حقّه یاقوت کرده پر شکر و قند

2 خسته تن عاشقان به غمزه خون ریز برده دل دوستان به لعل شکرخند

3 شوق تو صد فتنه در نهاد من انداخت عشق تو صد شور در وجود من افکند

4 بر تن من محنت فراق تو تا کی؟ در دل من سوز اشتیاق تو تا چند

5 نیست تنم را ره گریز ازین دام نیست دلم را ره خلاص ازین بند

6 پند دهی کز بلای عشق بپرهیز مردم دلداده را چه سود کند پند

7 جور تو پیش جلال مهر نماید ما بپسندیم از تو لیک تو مپسند

عکس نوشته
کامنت
comment