شاها مَثل رخ تو و روح از اثیر اخسیکتی قطعه‌ 11

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

شاها مَثل رخ تو و روح

1 شاها مَثل رخ تو و روح چون باغ ودماغ و باد و باده است

2 آن حامله تیغ حیض پالای صد ملک بیک شکم بزاده است

3 رضوان در هشت باغ باقی وز خاک جناب تو گشاده است

4 کردون که سه طفل را پدراوست در عقد جلالت تو ماده است

5 بالله که فروغ شمع دانش در نکته حرف تو نهاده است

6 در خدمت ساقیان بزمت مه نو خط آفتاب ساده است

7 بی بزم تو بنده چند روز است کز مرکب خرمی پیاده است

8 از شمع مهابت تو اینک سرسوخته در لکن نهاده است

9 در چاشنی سخن ندیده است کاثار نه از ایاغ و باده است

10 گر شاه کناه او به بخشد شاید که بعذر داد، داده است

عکس نوشته
کامنت
comment