- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شاها مَثل رخ تو و روح چون باغ ودماغ و باد و باده است
2 آن حامله تیغ حیض پالای صد ملک بیک شکم بزاده است
3 رضوان در هشت باغ باقی وز خاک جناب تو گشاده است
4 کردون که سه طفل را پدراوست در عقد جلالت تو ماده است
5 بالله که فروغ شمع دانش در نکته حرف تو نهاده است
6 در خدمت ساقیان بزمت مه نو خط آفتاب ساده است
7 بی بزم تو بنده چند روز است کز مرکب خرمی پیاده است
8 از شمع مهابت تو اینک سرسوخته در لکن نهاده است
9 در چاشنی سخن ندیده است کاثار نه از ایاغ و باده است
10 گر شاه کناه او به بخشد شاید که بعذر داد، داده است