جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

شاه از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 148

مثنوی معنوی 148 ام از 6329 دفتر پنجم

شاه با دلقک همی شطرنج باخت

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28

1 شاه با دلقک همی شطرنج باخت مات کردش زود خشم شه بتاخت

2 گفت شه شه و آن شه کبرآورش یک یک از شطرنج می‌زد بر سرش

3 که بگیر اینک شهت ای قلتبان صبر کرد آن دلقک و گفت الامان

4 دست دیگر باختن فرمود میر او چنان لرزان که عور از زمهریر

5 باخت دست دیگر و شه مات شد وقت شه شه گفتن و میقات شد

6 بر جهید آن دلقک و در کنج رفت شش نمد بر خود فکند از بیم تفت

7 زیر بالشها و زیر شش نمد خفت پنهان تا ز زخم شه رهد

8 گفت شه هی هی چه کردی چیست این گفت شه شه شه شه ای شاه گزین

9 کی توان حق گفت جز زیر لحاف با تو ای خشم‌آور آتش‌سجاف

10 ای تو مات و من ز زخم شاه مات می‌زنم شه شه به زیر رختهات

11 چون محله پر شد از هیهای میر وز لگد بر در زدن وز دار و گیر

12 خلق بیرون جست زود از چپ و راست کای مقدم وقت عفوست و رضاست

13 مغز او خشکست و عقلش این زمان کمترست از عقل و فهم کودکان

14 زهد و پیری ضعف بر ضعف آمده واندر آن زهدش گشادی ناشده

15 رنج دیده گنج نادیده ز یار کارها کرده ندیده مزد کار

16 یا نبود آن کار او را خود گهر یا نیامد وقت پاداش از قدر

17 یا که بود آن سعی چون سعی جهود یا جزا وابستهٔ میقات بود

18 مر ورا درد و مصیبت این بس است که درین وادی پر خون بی‌کس است

19 چشم پر درد و نشسته او به کنج رو ترش کرده فرو افکنده لنج

20 نه یکی کحال کو را غم خورد نیش عقلی که به کحلی پی برد

21 اجتهادی می‌کند با حزر و ظن کار در بوکست تا نیکو شدن

22 زان رهش دورست تا دیدار دوست کو نجوید سر رئیسیش آرزوست

23 ساعتی او با خدا اندر عتاب که نصیبم رنج آمد زین حساب

24 ساعتی با بخت خود اندر جدال که همه پران و ما ببریده بال

25 هر که محبوس است اندر بو و رنگ گرچه در زهدست باشد خوش تنگ

26 تا برون ناید ازین ننگین مناخ کی شود خویش خوش و صدرش فراخ

27 زاهدان را در خلا پیش از گشاد کارد و استره نشاید هیچ داد

28 کز ضجر خود را بدراند شکم غصهٔ آن بی‌مرادیها و غم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شاه با دلقک همی شطرنج باخت

شاعر شعر شاه با دلقک همی شطرنج باخت چه کسی است ؟

شاعر شعر شاه با دلقک همی شطرنج باخت جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر شاه با دلقک همی شطرنج باخت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر شاه با دلقک همی شطرنج باخت چیست ؟

قالب شعر شاه با دلقک همی شطرنج باخت مثنوی معنوی است

مضمون اصلی شعر شاه با دلقک همی شطرنج باخت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر