1 شاه حبش است زلفت ای بدر منیر از عنبر تاج دارد از لاله سریر
2 تو شسته همی کنی گل سرخ بقیر من شسته همی کنم بخوناب زریر
1 هر سؤالی کز آن لب سیراب دوش کردم همه بداد جواب
2 گفتمش جز شبت نشاید دید گفت پیدا بشب بود مهتاب
1 الا تا نرگس خوبان همی بر مشتری تابد بودشان در شکنج زلف رخ چون ماه جوشن ور
1 گل نوشکفته است و سرو روان برآمیخته مهر او با روان
2 خرد چهر او برنگارد بدل که دل مهر او باز بندد بجان