خرم کسی که دل به غمت شاد از اسیر شهرستانی غزل 598

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

خرم کسی که دل به غمت شاد می‌کند

1 خرم کسی که دل به غمت شاد می‌کند گلزار خاطری که تو را یاد می‌کند

2 صید مراد اگر نشود رام من چه باک خون در دلم تغافل صیاد می‌کند

3 گفتم نهان کنم ز تو هم راز دل چه سود از دور زخم تیغ تو فریاد می‌کند

4 امروز کس به همت سرو قد تو نیست هر بنده‌ای که می‌خرد آزاد می‌کند

5 شد شاد از او دگر دل غم‌دیدهٔ اسیر دور از غم آن دلی که دلی شاد می‌کند

عکس نوشته
کامنت
comment