اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای
اوحدی مراغه‌ای

خسروم با لب شیرین به از اوحدی مراغه‌ای غزل 340

غزل 340 ام از 1326 غزلیات

خسروم با لب شیرین به شکار آمده بود

1 خسروم با لب شیرین به شکار آمده بود از پی کشتن فرهاد به غار آمده بود

2 باده نوشیده شب و خفته سحرگاه به خواب روز برخاسته از خواب و خمار آمده بود

3 زلف بگشود،بر آشفته،کله کج کرده تیغ در دست،کمر بسته،سوار آمده بود

4 بوسه‌ای خواستمش، کرد کنار ارچه چنان پای تا سر ز در بوس و کنار آمده بود

5 بی‌رقیبان ز در وصل درآمد، یعنی گل نو خاسته، بی‌زحمت خار آمده بود

6 شاد بنشست و بپرسید و شمردم بروی غصهایی که ز هجرش به شمار آمده بود

7 عارض نازک او را ز لطافت گفتی گل خودروست، که آن لحظه به بار آمده بود

8 کار خود، گر چه بپوشیده به شوخی از من باز دانست دلم کو به چه کار آمده بود؟

9 پرسش زاری من هیچ نفرمود، ولی هم به پرسیدن این عاشق زار آمده بود

10 خلق گویند: برفت اوحدی از دست، آری او همان دم بشد از دست، که یار آمده بود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر خسروم با لب شیرین به شکار آمده بود

شاعر شعر خسروم با لب شیرین به شکار آمده بود چه کسی است ؟

شاعر شعر خسروم با لب شیرین به شکار آمده بود اوحدی مراغه‌ای می باشد.

شعر خسروم با لب شیرین به شکار آمده بود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر خسروم با لب شیرین به شکار آمده بود چیست ؟

قالب شعر خسروم با لب شیرین به شکار آمده بود غزل است

مضمون اصلی شعر خسروم با لب شیرین به شکار آمده بود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر