- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خسروا ، چون تو آسمان نارد خدمت و زمانه بگزارد
2 باد را هیبت تو بر بندد کوه را حملهٔ تو بردارد
3 پای تو فروش محمدت سپرد دس تو تخم مکرمت کارد
4 روز هیجا ز سر کشان تیغت هیچ کس را بکس بنگذارد
5 تیر چون باد تو ز شخص عدو شکم خاک را بینبارد
6 همچو مشاطگان عزیمت تو هر دو رخسار فتح بنگارد
7 در کف نیزه ، چون عصای کلیم سحر اعدای دین بیوبارد
8 سنگ چون موم گردد ، اربر سنگ اعتقاد تو وهم بگمارد
9 هر که جان را بمهر تو نسپرد روزگارش بمرگ بسپارد
10 زهر با حشمت تو نگزاید نوش با هیبت و نگوارد
11 برق تهدید تو جهان سوزد ابر انعام تو گهر بارد
12 بر تن اسلام درع تو پوشد در دل ایام مهر تو دارد
13 سال و ماه از نشاط خوردن تو کام شمشیر تو همی خارد
14 وام دارد عدو ز تیغ تو جان وقت آمد که وام بگزارد
15 خسروا ، چرخ با عنایت تو دل اهل هنر نیازارد
16 دست بر آسمان برد ، هر کو پای در خدمت تو بفشارد
17 بنده ، روزی که پیش تو نبود از حساب حیا نشمارد
18 بشنو این قطعه ، کز شنیدن آن طبع را سمع در نشاط آرد
19 هر که در نظم این سخن نگرد بجز از نظم در نپندارد
20 شاد زی سال و مه ، که شادی تو غم ابنای فضل بگسارد