خسرو آنست که در صحبت او از سعدی شیرازی غزل 129

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

خسرو آنست که در صحبت او شیرینیست

1 خسرو آنست که در صحبت او شیرینیست در بهشتست که همخوابه حورالعینیست

2 دولت آنست که امکان فراغت باشد تکیه بر بالش بی دوست نه بس تمکینیست

3 همه عالم صنم چین به حکایت گویند صنم ماست که در هر خم زلفش چینیست

4 روی اگر باز کند حلقه سیمین در گوش همه گویند که این ماهی و آن پروینیست

5 گر منش دوست ندارم همه کس دارد دوست تا چه ویسیست که در هر طرفش رامینیست

6 سر مویی نظر آخر به کرم با ما کن ای که در هر بن موییت دل مسکینیست

7 جز به دیدار توام دیده نمی‌باشد باز گویی از مهر تو با هر که جهانم کینیست

8 هر که ماه ختن و سرو روانت گوید او هنوز از قد و بالای تو صورت بینیست

9 بنده خویشتنم خوان که به شاهی برسم مگسی را که تو پرواز دهی شاهینیست

10 نام سعدی همه جا رفت به شاهدبازی وین نه عیبست که در ملت ما تحسینیست

11 کافر و کفر و مسلمان و نماز و من و عشق هر کسی را که تو بینی به سر خود دینیست

عکس نوشته
کامنت
comment