فخرالدین اسعد گرگانی

فخرالدین اسعد گرگانی

فخرالدین اسعد گرگانی
فخرالدین اسعد گرگانی

خوشا از فخرالدین اسعد گرگانی ویس و رامین 78

ویس و رامین 78 ام از 113 ویس و رامین

خوشا مروا نشست شهریاران

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48
  • 49

1 خوشا مروا نشست شهریاران خوشا مروا زمین شاد خواران

2 خوشا مروا به تابستان و نیسان خوشا مروا به پاییز و زمستان

3 کسی کاو بود در مرو دلارای چگونه زیستن داند دگر جای

4 به خاصه چون بود در مرو یارش چگونه خوش گذارد روزگارش

5 چنان چون بود رامین دلازار گسسته هم ز مرو و هم ز دلدار

6 هم از یاران و خویشان دور گشته هم از یار کهی مهجور گشته

7 نباشد جای چون جای نخستین نه یک معشوق چون معشوق پیشین

8 چو رامین آمد اندر کشور مرو به چشمش هر گیاهی بود چون سرو

9 زمینش چون بهشت و شاخ چون حور گلش چون غالیه برگش چو کافور

10 در آن کشور چنان بدجان رامین که در ماه بهاران شاخ نسرین

11 تو گفتی در زمین مرو شهجان در مینو برو بگشاد رصوان

12 چو نزدیک دز مرو آمد از راه به بام گوشک بر دیده شد آگاه

13 فرود آمد همان گه مرد دیده به شادی رام را بر رخش دیده

14 یکایک دایه را زو آگهی داد دل دایه شد از اندیشه آزاد

15 دوان شد تا به پیش ویس بانو بگفت آمد به دردت نوش دارو

16 پلنگ خسروی آمد گرازان هزبر شاهی آمد سر فرازان

17 نسیم دولت آمد مژده خواهان که آمد نوبهار پادشاهان

18 درخت شادکامی بارور شد همان بخت ستمگر دادگر شد

19 به بار آورد شاخ مهر نو بر پدید آورد کان وصل گوهر

20 دمیده گشت صبح از خاور بام شکفته شد بهار کشور کام

21 امید فرخی آمد ز دولت نوید خرمی آمد ز صلت

22 نبینی شب شده چون روز روشن جهان خرم شده چون وقت گلشن

23 نبینی شاخ شادی بشکفیده نبینی شاخ انده پژمریده

24 نبینی خاک دیبا روی گشته نبینی باد عنبر بوی گشته

25 الا ماها بر آور سر ز بالین جهان بین برگشا و این جهان بین

26 شبت تاریک بد همرنگ مویت کنون رخشنده شد همرنگ رویت

27 ز دوده شد جهان از زنگ اندوه همی خندد زمین از کوه تا کوه

28 جهان خندان شده از روی رامین هوا مشکین شده از بوی رامین

29 به فال نیک رامین آمد از راه همی پیوست خواهد مهر با ماه

30 بیا تا روی آن دلبند بینی تو گویی ماه را فرزند بینی

31 به درگاه ایستاده بار خواهان ز کین و خشم تو زنهار خواهان

32 ترا دل خسته او را دل شکسته میان هر دوان درهای بسته

33 درت بر دلگشای خویش بگشای امید جان فزای خویش بفزای

34 سمن بر ویس گفتا شاه خفتست بلا در زیر خواب او نهفتست

35 گر او زین خواب خوش بیدار گردد سراسر کار ما دشوار گردد

36 یکی چاره بکن کاو خفته ماند نهان ما و راز ما نداند

37 سبک دایه فسونی خواند بر شاه تو گفتی شاه مرده گشت برگاه

38 چو مستان خواب نوشین در ربودش چنان کز گیتی آگاهی نبودش

39 پس آنگه ویس همچون ماه روشن نشست آزرده بر سوراخ روزن

40 ز روزن روی رامین دید چون مهر شکفته شد به جانش در گل مهر

41 و لیکن صبر کرد و دل فرو داشت بننمود آن تباهی کاندرو داشت

42 سخن با رخش رامین گفت یکسر بدو گفت ای سمند کوه پیکر

43 ترا من داشتم همتای فرزند چرا ببرید از من مهر و پیوند

44 نه از زر ساختم استام و تنگت وز ابریشم فسار و پالهنگت

45 نه از سیم و رخامت کردم آخر همه ساله ز کنجت داشتم پر

46 چرا دل ز اخر من بر گرفتی برفتی آخر دیگر گرفتی

47 ترا نیکی نسازد چون بدیدم دریغ آن رنجها کز تو کشیدم

48 ترا آخر چنان سازد که دیدی تو خود دانی چه سختیها کشیدی

49 کرا خرما نسازد خار سازی کرا منبر نسازد دار سازی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر خوشا مروا نشست شهریاران

شاعر شعر خوشا مروا نشست شهریاران چه کسی است ؟

شاعر شعر خوشا مروا نشست شهریاران فخرالدین اسعد گرگانی می باشد.

شعر خوشا مروا نشست شهریاران در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر خوشا مروا نشست شهریاران چیست ؟

قالب شعر خوشا مروا نشست شهریاران ویس و رامین است

مضمون اصلی شعر خوشا مروا نشست شهریاران چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
فخرالدین اسعد گرگانی

خوشا از فخرالدین اسعد گرگانی ویس و رامین 78

ویس و رامین 78 ام از 113 ویس و رامین
بنر