خجسته سیامک یکی از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 2

ابوالقاسم فردوسی

آثار ابوالقاسم فردوسی

ابوالقاسم فردوسی

خجسته سیامک یکی پور داشت

1 خجسته سیامک یکی پور داشت که نزد نیا جاه دستور داشت

2 گرانمایه را نام هوشنگ بود تو گفتی همه هوش و فرهنگ بود

3 به نزد نیا یادگار پدر نیا پروریده مر او را به بر

4 نیایش به جای پسر داشتی جز او بر کسی چشم نگماشتی

5 چو بنهاد دل کینه و جنگ را بخواند آن گرانمایه هوشنگ را

6 همه گفتنی‌ها بدو بازگفت همه رازها بر گشاد از نهفت

7 که من لشکری کرد خواهم همی خروشی برآورد خواهم همی

8 تو را بود باید همی پیشرو که من رفتنی‌ام تو سالار نو

9 پری و پلنگ انجمن کرد و شیر ز درّندگان گرگ و ببر دلیر

10 سپاهی دد و دام و مرغ و پری سپهدار پرکین و کنداوری

11 پس پشت لشکر کیومرث شاه نبیره به پیش اندرون با سپاه

12 بیامد سیه دیو با ترس و باک همی بآسمان بر پراگند خاک

13 ز هرّای درّندگان چنگ دیو شده سست از خشم کیهان خدیو

14 به هم برشکستند هر دو گروه شدند از دد و دام دیوان ستوه

15 بیازید هوشنگ چون شیر چنگ جهان کرد بر دیو نستوه تنگ

16 کشیدش سراپای یک‌سر دوال سپهبد برید آن سر بی‌همال

17 به پای اندر افگند و بسپرد خوار دریده بر او چرم و برگشته کار

18 چو آمد مر آن کینه را خواستار سرآمد کیومرث را روزگار

19 برفت و جهان مردری ماند ازوی نگر تا که را نزد او آبروی

20 جهان فریبنده را گرد کرد ره سود بنمود و خود مایه خْوَرد

21 جهان سر به سر چو فسانست و بس نماند بد و نیک بر هیچ‌کس

عکس نوشته
کامنت
comment