- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خضر وقت از خلوت دشت حجاز آید برون کاروان زین وادی دور و دراز آید برون
2 من به سیمای غلامان فر سلطان دیده ام شعلهٔ محمود از خاک ایاز آید برون
3 عمر ها در کعبه و بتخانه می نالد حیات تا ز بزم عشق یک دانای راز آید برون
4 طرح نو می افکند اندر ضمیر کائنات ناله ها کز سینهٔ اهل نیاز آید برون
5 چنگ را گیرید از دستم که کار از دست رفت نغمه ام خون گشت و از رگهای ساز آید برون