- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خَضِر سرچشمه ورناک جوید که دست از چشمه حیوان بشوید
2 محیط از شرم ریگ آب ورناک عرق از جبهه گوهر کند پاک
3 فرات از رشک نهرش کربلا شد ز غیرت دجله را، نم توتیا شد
4 چه شد گر خضر را هم جرعهای داد رسد این چشمه دریا را به فریاد
5 ز فیضش ملک کشمیرست معمور ازین سرچشمه بادا چشم بد دور
6 اگر ذوق بهار و سبزه داری به جز کشمیر در خاطر نیاری