1 خواجه بی عقل است و سرگردان شده پیچ دستارش گواهی می دهد
1 گر نه آب است اصل گوهر چیست جوهر گوهر منور چیست
2 همه عالم چو گوهری دریاب با تو گفتم بدان که گوهر چیست
1 مبتلائی دیدمش خوش در بلا گفتمش خواهی بلا گفتا بلی
2 از بلا چون کار ما بالا گرفت جان ما جوید بلا از مبتلا
1 رندان باده نوش که با جام همدند واقف ز سِر عالم و از حال آدمند
2 حقند اگر چه خلق نمایند خلق را بحرند اگر چه در نظر ما چو شبنمند