- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خرامان آمد از می در سر آتش چو او آمد درآمد از در آتش
2 بنفشه کرده خندان بر بناگوش چو بر طرف کله نیلوفر آتش
3 ز رنگ آمیزی آن زلف و رخسار سمندر کرده از خاکستر آتش
4 لبش افروخته از خنده مجمر ز عشقش سوخته عود تر آتش
5 ز هر سو هندوی آتش پرستی به گرد عارضش رقصان بر آتش
6 برو پروانه جان افشان و از رشک فشاند شمع هر دم بر سر آتش
7 اگر آن بت خلیل الله بسوزد برد بهر خوش آمد آزر آتش
8 گر انکار آورد، آن لب عجب نیست که روح الله زند در ما در آتش
9 اگر دوزخ به آن لب برفروزند گل و ریحان شود بر کافر آتش
10 به جنت سوز عشقش گر نباشد شود بر مؤمن آب کوثر آتش
11 «نظیری » کام دل از سوختن جوی شود پروانه را بال و پر آتش