1 خاقانی ار به باره کشد دست بدتر است از ابرهه که پیل کشد جنگ کعبه را
2 دیگر لب بتان نزند بوسه تا زید این نذر کرد و رای زد آهنگ کعبه را
3 سوگند میخورد که نبوسد مگر دو جای یا مصحف معظم یا سنگ کعبه را
1 بگشا نقاب رخ که ز ره بر در آیمت بربند عقد در که کنون دربر آیمت
2 بنشان خروش زیور و بنشین به بانگ در کز بس خروش زارتر از زیور آیمت
1 لعل او بازار جان خواهد شکست خندهٔ او مهر کان خواهد شکست
2 عابدان را پرده این خواهد درید زاهدان را توبه آن خواهد شکست
1 بس لابه که بنمودم و دلدار نپذرفت صد بار فغان کردم و یکبار نپذرفت
2 از دست غم هجر به زنهار وصالش انگشت زنان رفتم و زنهار نپذرفت