-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کنی گر رو به صحرا روی صحرا میشود آتش بشویی گر به دریا روی، دریا میشود آتش
2 چو بر دل بگذرد یاد رخت عالم خبر دارد به هر جایی که افتد زود رسوا میشود آتش
3 گرفتارم به دست تندخوی شعلهبالایی که برخیزد چو از جا تا ثریا میشود آتش
4 دل سرگشته را در آرزوی دیدن رویت چه شد امروز اگر آب است فردا میشود آتش
5 مبادا تا کسی همصحبت روشندلان گردد چون بر آیینه افتد گرم سودا میشود آتش
6 رفاقت کردن ناجنس چون سنگ است و چون آهن چو با هم آشنا گردند پیدا میشود آتش
7 چنان از سینهام قصاب برق آه میریزد که گر در بحر آب افتد سراپا میشود آتش