-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نگه از مستی چشم تو با ساغر کند بازی حیا از رنگ تمکین تو با گوهر کند بازی
2 اگر بیند هجوم خط به دور شکّر لعلش ز حسرت مور جوهر در دم خنجر کند بازی
3 به دوران تو گردون مهرهٔ سیاره میچیند بفرما چشم فتان را که تا ابتر کند بازی
4 به بزم بیقراری مشرب عیش شرر دارم من و اشکی که چون اطفال با اخگر کند بازی
5 اگر تحریر خط دلفریبش سر کنم بیدل زبان کلک خشک من به مشک تر کند بازی