- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نگه ز روی تو تا کامیاب میگردد تحیر آینهٔ آفتاب میگردد
2 زگرمجوشی لعلت بهکسوت تبخال حباب بر لب ساغرکباب میگردد
3 چه نشئه بود ندانم به ساغر طلبت که هوشیاری و مستی خراب میگردد
4 نگاه من بهگل عارض عرقناکت شناوریست که بر روی آب میگردد
5 فروغ بزم بهار انچه دیدهای امروز همین گل است که فردا گلاب میگردد
6 بگیر راه جنون بگذر از عمارت هوش که این بنا به نگاهی خراب میگردد
7 به فهم نسخهٔ هستی چرا نه نازکنیم که نقطهٔ شک ما انتخاب میگردد
8 چو عمر اگر بشوی همعنان خودداری قدم به هرچه گذاری رکاب میگردد
9 کمند گردن آرام نارساییهاست شکسته بالی نظّاره خواب میگردد
10 غرور طاقت ما با شکست نزدیک است دمیکه قطره ببالد حباب میگردد
11 ز عافیت گره اعتبار خویشتنیم چو نقطه بگذرد از خود کتاب میگردد
12 به عالمیکهگلت مست جلوهپیماییست گشودن مژه جام شراب میگردد
13 ز سیل کاری اشک ندامتم درباب که آرزو چقدر بی تو آب میگردد
14 نفس به سینهٔ بیدل ز شعلهٔ شوقت چو دود در قفس پیچ و تاب میگردد