بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

بیدل دهلوی
بیدل دهلوی

نگه واری بس است از جیب عبرت از بیدل دهلوی غزل 2054

غزل 2054 ام از 2828 غزلیات

نگه واری بس است از جیب عبرت سر برآوردم

1 نگه واری بس است از جیب عبرت سر برآوردم شرار بی‌دماغ آخر ندارد پر زدن هر دم

2 گریبان می‌درم چون صبح و برمی‌آیم از مستی چه سازم نعل در آتش ز افسون دم سردم

3 چه سودا در سر مجنون دماغم آشیان دارد که چون ابر آب‌گردیدن ببرد آشفتن‌گردم

4 غبارم توأم آشفتن آن طره می‌بالد همه‌گر در عدم باشم نخواهی یافتن فردم

5 تو سیر زعفران داری و من می‌کاهم از حسرت زمانی هم بخند ای بی‌مروت بر رخ زردم

6 ندارم گر تلاش منصب اقبال معذورم به خاک آسودهٔ بخت سیاهم سایه پروردم

7 جهانی می‌گذشت آوارهٔ وحشت خرامیها در مژگان فراهم کردم و در خانه آوردم

8 جنون بر غفلت بیکاری من رحم‌ کرد آخر گریبان‌ گر به‌ دست من نمی‌آمد چه می‌کردم

9 چو شمعم غیرت نامحرمیهاکاش بگدازد که من هرچند سر در جیب می‌تازم برون‌گردم

10 من بیدل نی‌ام آیینه لیک از ساده لوحیها‌ به خوبان نسبتی دارم‌ که باید گفت بیدردم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر نگه واری بس است از جیب عبرت سر برآوردم

شاعر شعر نگه واری بس است از جیب عبرت سر برآوردم چه کسی است ؟

شاعر شعر نگه واری بس است از جیب عبرت سر برآوردم بیدل دهلوی می باشد.

شعر نگه واری بس است از جیب عبرت سر برآوردم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر نگه واری بس است از جیب عبرت سر برآوردم چیست ؟

قالب شعر نگه واری بس است از جیب عبرت سر برآوردم غزل است

مضمون اصلی شعر نگه واری بس است از جیب عبرت سر برآوردم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر