-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نگه چو گرم بر آن پرحجاب میگذرد گلاب آن گل روی از نقاب میگذرد
2 اگر ز دل به تغافل گذشته مژگانش چنان گذشته که سیخ از کباب میگذرد
3 سپند آتش شوقیم کار ما سهل است به یک تپیدن دل اضطراب میگذرد
4 ندیده محنت سرگشتگی چه میداند درین محیط چهها بر حباب میگذرد
5 غم زمانه چرا نگذرد به آسانی چنین که عمر ز غفلت به خواب میگذرد
6 حنا به توسن آن شهسوار میبندد گهی که اشک منش از رکاب میگذرد
7 به غیر زخم جفاهای بیشمار تو نیست به ملک عشق اگر بیحساب میگذرد
8 نمیرود قدم عقل در ره جرأت شناور است و به کشتی ز آب میگذرد
9 کلیم را تو اگر رخصت سوال دهی به این نشاط ز فکر جواب میگذرد