-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کسرای عهد بین که در ایوان نو نشست خورشید در نطاق شبستان نو نشست
2 عنقا به باغ بخت و سلیمان به تخت عز با جاه نو رسید و به امکان نو نشست
3 ادریس دین حدیقهٔ فردوس تازه یافت رضوان ملک بر در بستان نو نشست
4 این هفت تاب خانه مشبک شد از دعا تا شاه در مقرنس ایوان نو نشست
5 در طارمی که هست سه وقت اندر او سه عید با طالع سعید به برهان نو نشست
6 چرخ آن دو قرص زرد و سپید اندر آستین آمد بر آستانش و بر خوان نو نشست
7 بر درگهش که فرق فلک خاک خاک اوست دهر کهن به پهلوی دربان نو نشست
8 در کفش پاسبانش هر سنگ ریزهای چون گوهری بر افسر سلطان نو نشست
9 در درس دعوت از پی هارونی درش پیرانه سر فلک به دبستان نو نشست
10 رایش که مشرفی قضا کرد عاقبت ملک ابد گرفت و به دیوان نو نشست
11 عکسی ز آخشیج حسامش هوا گرفت بالای سدره عنصر و ارکان نو نشست
12 مهر سپهر ملک بماناد کز کفش بر فرق فرقد افسر احسان نو نشست
13 بگذشت عهد ماتم و عهد بقا رسید بر کاینات یکسره فرمان نو نشست
14 جاوید باد کز کرمش جان هر گهر بر گنج نو برآمد و بر کان نو نشست