- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کریمی ، که رسم معلی نهاد بزرگی ، که راه ایادی گشاد
2 اجل شمس دین پیمبر ، کزوست رخ فضل تازه ، دل عقل شاد
3 ز آبا و از امهات جهان چنو هیچ فرزند صالح نزاد
4 تبار و نژادش بزرگند و اوست چراغ تبار و جمال نژاد
5 ز آثار او زینت جود و علم بایام او رونق دین و داد
6 ز مجد و معالیست او را سرشت ز جود و ایادیست او را نهاد
7 چه ماند از دقایق که طبعش ندید؟ چه مانداز دفاین که دستش نداد؟
8 ز حزمش گرفتست آرام خاک ز عزمش ربودست تعجیل باد
9 شده فتح را داد او راهبر شده بحر را جود او اوستاد
10 بیفراخت اعلام فضل و کرم بدان طبع پاک و بدان دست راد
11 بیک صدمت کین او بدسگال ز پای اندر آمد ، ز دست او فتاد
12 همی تا بخوانند اهل خرد تواریخ کیخسرو و کیقباد
13 ز دور سپهر وز شیر نجوم نصیبش همه عز و اقبال باد