- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کریما تو گلی یا جمله قندی که چون بینی مرا چون گل بخندی
2 عزیزا تو به بستان آن درختی که چون دیدم تو را بیخم بکندی
3 چه کم گردد ز جاهت گر بپرسی که چونی در فراقم دردمندی
4 من آنم کز فراقت مستمندم تو آنی که خلاص مستمندی
5 در این مطبخ هزاران جان به خرج است ببین تو ای دل پرخون که چندی
6 چو حلقه بر درت گر چه مقیمم چه چاره چون تو بر بام بلندی
7 بیا ای زلف چوگان حکم داری که چون گویم در این میدان فکندی
8 سپند از بهر آن باشد که سوزد دلا میسوز دلبر را سپندی
9 بیا ای جام عشق شمس تبریز که درد کهنه را تو سودمندی