کاکل به تاب رفته از بابافغانی شیرازی غزل 519

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

کاکل به تاب رفته ز دام که جسته‌ای

1 کاکل به تاب رفته ز دام که جسته‌ای دیگر دل کدام پریشان شکسته‌ای

2 رنگین شدست دامن پاکت چه حالتست گویا که در میان دل ما نشسته‌ای

3 بر گرد ارغوان کمر سیم کرده چست نخل غریب بهر دل خلق بسته‌ای

4 آسودم از فسانهٔ عاشق‌نواز تو بنیاد کن که مرهم دل‌های خسته‌ای

5 هرجا که هستی از دل ما نیستی برون یعنی مکن خیال که از ما گسسته‌ای

6 دامن مکش که تا بود این حسن دل‌فروز یک دم ز آب دیدهٔ عاشق نرسته‌ای

7 از طرف جویبار فغانی برون مرو گر زانکه دامن از می رنگین نشسته‌ای

عکس نوشته
کامنت
comment