- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کاکل آن پسر ز پیشانی کرد ما را بدین پریشانی
2 حاصل ما ز زلف و عارض اوست اشک چون خون و چشم چون خانی
3 شب اول چو روز دانستم که کشد کار ما به ویرانی
4 ای به رخسار آفتاب دوم وی به دیدار یوسف ثانی
5 در کمند توییم و میبینی مستمند توییم و میدانی
6 عهد بستیم و نیستی راضی دل بدادیم و هم پشیمانی
7 گر نیاییم یاد ما نکنی ور بیاییم رخ بگردانی
8 دل به دست تو بود، بشکستی تن به حکم تو گشت و تو دانی
9 حالم از قاصدان نمیشنوی نامم از نامه بر نمیخوانی
10 اوحدی را ز درد درمان کن که بنالد ز درد و درمانی