1 نقشی به خیال بسته کاین علم منست وان لذت او در این زبان و دهن است
2 عقل ار چه بسی رفت در این راه ولی یوسف نشناخت عارف پیر من است
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 شاه خودرائی است این سلطان ما جان فدای او و او جانان ما
2 با دلیل عقل عاشق را چه کار حال ذوق ما بُود برهان ما
1 گر بیازارد مرا موری نیازارم ورا خود کجا آزار مردم ای برادر من کجا
2 نزد ما زاری به از آزار ، بی زاری مباش تا نگیرد بر سر بازار آزاری تو را
1 نسب بی حسب چنان نبود به حسب خود نسب به کار آید
2 نسب عالیش بود به کمال به حسب گر نسب بیاراید
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به