1 قاضئی مانند ملا مصطفی در سرزمین نیست، قاضی خود بود چون دیگران شاهد بر این
2 میستاند تا نبیند نان او هرگز به خواب خواب مستی از دو چشم دلبران نازنین
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 بنازم نازنینی را که شد از عکس رخسارش عیان زینسان گلی صد دل کشد قلاب هر خارش
2 ز اوراقش دو صد یاقوت رمانی بود در کف شده هر قطره شبنم بر جبین لولوی شهسوارش
1 گر چه اسباب طرب پیش من امشب نه کم است شادیم بی گل روی تو همه درد و غم است
2 داب ارباب محبت نبود آسایش لذت عاشق دل سوخته اندر الم است
1 مجمر سینه ز دوریت به تاب است امشب وز غمت صبر به دل نقش بر آب است امشب
2 در هوای نمک لعل و می دیده مست دل که در آتش عشق تو کباب است امشب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به