دوش جان زندگی از چشمه از بابافغانی شیرازی غزل 65

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

دوش جان زندگی از چشمه ی حیوان تو داشت

1 دوش جان زندگی از چشمه ی حیوان تو داشت دیده آب دگر از چاه زنخدان تو داشت

2 دل بسی چاشنی ازچشمه ی نوش تو گرفت دیده چندین نمک از پسته ی خندان تو داشت

3 روزگار دل دیوانه برآشفت که دوش کار با سلسله ی زلف پریشان تو داشت

4 عشق می خواست که رسوا کند ای خرقه ی تر دست بر من زد و در آتش سوزان تو داشت

5 ملک دل خرم و آراسته بی شرکت غیر شد به قربان خیال تو که فرمان تو داشت

6 از گل عشق فراهم نشود غنچه ی دل وین گشادیست که از چاک گریبان تو داشت

7 بلبلی صبح فغانی غزلی خواند غریب گریه آورد مگر نسخه ی دیوان تو داشت

عکس نوشته
کامنت
comment