جان خراباتی از جلال الدین محمد مولوی غزل 1168

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

جان خراباتی و عمر بهار

1 جان خراباتی و عمر بهار هین که بشد عمر چنین هوشیار

2 جان و جهان جان مرا دست گیر چشم جهان حرف مرا گوش دار

3 صورت دل آمد و پیشم نشست بسته سر و خسته و بیماروار

4 دست مرا بر سر خود می‌نهاد کای به غم دوست مرا دست یار

5 درد سرم نیست ز صفرا و تب از می عشقست سرم پرخمار

6 این همه شیوه‌ست مرادش توی ای شکرت کرده دلم را شکار

7 جان من از ناله چو طنبور شد حال دلم بشنو از آواز تار

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر