جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

ای از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2632

غزل 2632 ام از 6329 غزلیات

ای جان گذرکرده از این گنبد ناری

1 ای جان گذرکرده از این گنبد ناری در سلطنت فقر و فنا کار تو داری

2 ای رخت کشیده به نهان خانه بینش وی کشته وجود همه و خویش به زاری

3 پوشیده قباهای صفت‌های مقدس وز دلق دو صدپاره آدم شده عاری

4 از شرم تو گل ریخته در پای جمالت وز لطف تو هر خار برون رفته ز خاری

5 بی‌برگ نشاید که دگر غوره فشارد در میکده اکنون که تو انگور فشاری

6 اقبال کف پای تو بر چشم نهاده اندر طمعی که سرش از لطف بخاری

7 از غار به نور تو به باغ ازل آیند ای یار چه یاری تو و ای غار چه غاری

8 بر کار شود در خود و بی‌کار ز عالم آن کز تو بنوشید یکی شربت کاری

9 در باغ صفا زیر درختی به نگاری افتاد مرا چشم و بگفتم چه نگاری

10 کز لذت حسن تو درختان به شکوفه آبستن تو گشته مگر جان بهاری

11 در سجده شدم بیخود و گفتم که نگارا آخر ز کجایی تو علی الله چه یاری

12 او گفت که از پرتو شمس الحق تبریز کاوصاف جمال رخ او نیست شماری

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای جان گذرکرده از این گنبد ناری

شاعر شعر ای جان گذرکرده از این گنبد ناری چه کسی است ؟

شاعر شعر ای جان گذرکرده از این گنبد ناری جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر ای جان گذرکرده از این گنبد ناری در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ای جان گذرکرده از این گنبد ناری چیست ؟

قالب شعر ای جان گذرکرده از این گنبد ناری غزل است

مضمون اصلی شعر ای جان گذرکرده از این گنبد ناری چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر