عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

عطار نیشابوری
عطار نیشابوری

سالک جان پرور از عطار نیشابوری الهی نامه 3196

الهی نامه 3196 ام از 5015 بخش یازدهم

سالک جان پرور عالم فروز

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32

1 سالک جان پرور عالم فروز پیش دوزخ شد چو آتش جمله سوز

2 گفت ای زندان محرومان راه مرجع بی دولتان پادشاه

3 داغ جان خیل مهجوران توئی آتش افروز دل دوران توئی

4 جوهر مدقوق را زهر آمدی نفس سگ را مطبخ قهر آمدی

5 آتش عشق تو شد چون مشعله ساختی دیوانگان را سلسله

6 آن سلاسل گرچه هم اعناق راست لیک لایق گردن عشاق راست

7 جامهٔ جنگ از چه در پوشیدهٔ می ندانم با که میکوشیدهٔ

8 تو ز عشق از بس که آتش یافتی هر زمانی تشنه تر می تافتی

9 چند تابی زلف دلبندان نهٔ چند سوزی ز آرزومندان نه

10 ور همه از آرزو سوزی چنین پس چه میسوزی چه افروزی چنین

11 گر خریدی سوز او تا سوختی آنچه بخریدی چرا بفروختی

12 چون تو چندین سوز داری و گداز هم بسوز خویش کار من بساز

13 زین سخن آتش بدوزخ درفتاد گفتئی دریا ببرزخ درفتاد

14 گفت میسوزم من از اندوه خویش آتشین دارم درین غم کوه خویش

15 بر جگر آبم نماند و در جحیم یا همه زقّوم یابم یا حمیم

16 من دو مغز افتادهام در صد زحیر آن دو مغزم آتش است و زمهریر

17 زآدمی و سنگ افروزم همه لیک من از بیم خود سوزم همه

18 نه زملکم بیم ونه از مالک است بیم من از کل شی هالک است

19 گر برآرد عاشقی آهی ز دل من بسوزم زود ناگاهی ز دل

20 چون دلم از خوف خود ناایمن است بر زفانم جمله جز یا مؤمن است

21 این سررشته چو شمع ای اهل راز اندر آتش کی توانی یافت باز

22 تو برو کاین جایگه جای تو نیست آتش دوزخ ببالای تو نیست

23 سالک آمد پیش پیر دلفروز قصه‌ای برگفتش الحق جمله سوز

24 پیر گفتش هست دوزخ بیشکی اصل دنیا گر چه باشد اندکی

25 خلق میسوزند در وی جمله پاک هیچکس را نیست زو بیم هلاک

26 گاه بیماریش رنگارنگ نقد گه ز درمانهاش سر از سنگ نقد

27 گاه سرما کرده سردی بیشمار گه زگرمی کرده گرما بی قرار

28 این چنین از عشق دنیا در وله چیست دنیا دار من لا دار له

29 رنج دنیا جمله در خسران دینست ترک آن گفتن همی تحصیل اینست

30 کس بدنیا در اگر باشد جنید هم نیارد کرد موشی مرده صید

31 تا بدین در شاهبازی سر فراز از سر غفلت ندارد دست باز

32 هرچه آن با تو فرو ناید بخاک آن همه دنیا بود نه دین پاک

شعر قالب : الهی نامه سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر سالک جان پرور عالم فروز

شاعر شعر سالک جان پرور عالم فروز چه کسی است ؟

شاعر شعر سالک جان پرور عالم فروز عطار نیشابوری می باشد.

شعر سالک جان پرور عالم فروز در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر سالک جان پرور عالم فروز چیست ؟

قالب شعر سالک جان پرور عالم فروز الهی نامه است

سبک شعر سالک جان پرور عالم فروز چیست ؟

سبک شعر سالک جان پرور عالم فروز سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر سالک جان پرور عالم فروز چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
عطار نیشابوری

سالک جان پرور از عطار نیشابوری الهی نامه 3196

الهی نامه 3196 ام از 5015 بخش یازدهم
بنر