جان رفت و ما به آرزوی دل نمی‌رسیم از وحشی بافقی غزل 302

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

جان رفت و ما به آرزوی دل نمی‌رسیم

1 جان رفت و ما به آرزوی دل نمی‌رسیم هرچند می‌رویم به منزل نمی‌رسیم

2 برقیم و بلکه تندتر از برق و رعد نیز وین طرفه تر که هیچ به محمل نمی‌رسیم

3 لطف خدا مدد کند از ناخدا چه سود تا باد شرطه نیست به ساحل نمی‌رسیم

4 در اصل حل مسأله عشق کس نکرد یا ما بدین دقیقهٔ مشکل نمی‌رسیم

5 وحشی نمی‌رسد ز رهی آن سوار تند کش از ره دگر ز مقابل نمی‌رسیم

عکس نوشته
کامنت
comment