جان را چو نیست از کمال‌الدین اسماعیل غزل 121

کمال‌الدین اسماعیل

آثار کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

جان را چو نیست وصل تو حاصل کجا برم؟

1 جان را چو نیست وصل تو حاصل کجا برم؟ دل را که شد ز درد تو غافل کجا برم؟

2 بی ئصل جانفزای و حدیث چو شکّرت این عیش همچو زهر هلاهل کجا برم؟

3 بگسست چرخ تار حیاتم بدست هجر چون وصل نیست کو همه بگسل کجا برم؟

4 بنیاد خوشدلیّ من از سیل خیز اشک گیرم که خود نگردد باطل، کجا برم؟

5 بی پایمرد وصل ز غرقاب حادثات کشتی عمر خویش بساحل کجا برم؟

6 منزل دراز و بارکشم لنگ و من ضعیف بارم گران و راه پر از گل کجا برم؟

7 ریگ روان و تیره شب و ابر و تند باد من چشم درد، راه بمنزل کجا برم؟

8 مشکل گشای وصل اگر دیرتر رسد چندین هزار قصّۀ مشکل کجا برم؟

9 گیرم که ارزوی دلم جمله حاصلست اکنون چو نیست روی تو حاصل کجا برم؟

10 گفتند: برگرفت فلان دل ز مهر تو من داوریّ مردم جاهل کجا برم؟

11 گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر آن مهر بر که افکنم؟ آن دل کجا برم؟

عکس نوشته
کامنت
comment